کمی تا قسمتی شوخـی .....

بهترین معلمای دنیا

.............................................

  

                  نام ونام خانوادگی : محمّد آهویی

متولد : نیشابور

سن : حدوداً 35 سال

وزن : حدود 100 کیلوگرم

تحصیلات :  لیسانس حسابداری

تدریس :حسابداری مالی – ریاضی مالی – حقوق ودستمزد - قانون کار - رایانه کار حسابداری  

نوع اتومبیل:سمند

شغل :حسابدار ومعلم و سرمایه گذار در بورس اوراق بهادار

خصوصیات :انسانی تقریباًجدی وبسیار ماهر در هنگام تدریس وهنگام تدریس نیز از تجارب کاری خود استفاده می نماید .

معمولا ازتلفن همراه زیاد استفاده میکند .خودش که میگوید تماس های کاری میباشد ولی بعیده...!!!!

اهل کتک زدن نیست ولی وقتی هم بزنه گریه رو در می آره ...!

نه اشتباه نکنید اصلا معلم خشکی نیست ....هروقت که می اومد سرکلاس ما مخشو کار میگرفتیم  واونم داغ می شد وکلی تا آخر ساعت حرف می زد ...

آخرسال که شد نصف کتاب هنوز تموم نشده بود .......

ناگفته نمونه ما هر هفته ای 3 روز با آقای آهویی کلاس داشتیم ....

همیشه می گفت  هفته دیگه امتحانه ولی هیچ وقت امتحان نگرفت ....

خدا خیرش بده ...........

......................................................................

 

 

 نام ونام خانوادگی :جواد مکاری (بدون تشدید)

متولد :.........(نامعلوم)

سن : حدوداً 33 سال

وزن :حدود 60 کیلوگرم

تحصیلات :فوق لیسانس روانشناسی

تدریس : تاریخ معاصر – قانون کار – ادبیات 

نوع اتومبیل: پراید (چخ چخی با رینگ اسپورت)

شغل : معلم ،روانشناس

خصوصیات :فردی خیلی باحال وبشاش

همیشه  سر کلاس جک و بگو بخند به راه بود

اول  که وارد کلاس می شد همه بچه ها به جای صلوات میزدن زیر خنده

بنده خدا همیشه می نالید ،آخه ما روز ای پنج شنبه  اونم ساعت آخر با اون کلاس داشتیم

وهمش منتظر بود تا زنگ بخوره وبره خونشون یا جای دیگه....!

خودش می گفت آدم نباید شب جمعه تو کلاس باشه ...

دمش گرم با اینکه همه بچه ها از درس تاریخ متنفر بودند ..ولی سر کلاس اون هیچ کس حتی یک جلسه هم غیبت نمی کرد ...

....................................................................

البته معلمای باحال دیگه ای هم داشتیم ولی متاسفانه ازشون عکس ندارم ...

مثل آقای محمّد قیامی ؛ دبیر حسابداری صنعتی ....و آقای صدیقی ؛ دبیر دین وزندگی .....

اه...اه...اه......در عوض یک معلم داشتیم به نام آقای موسوی ؛ دبیر سازمان ومدیریت و امور بازرگانی بود ...

یک هفته نبود که از ما درس نپرسه وبچه ها نمره ی دو  وسه و نهایتش پنج نگیرن .....

....................................................................................................................................................